loading...
دانلود رمان,رمان عاشقانه
admin بازدید : 355 یکشنبه 20 اردیبهشت 1394 نظرات (0)

رمان کمد شماره سیزده از آر ال استاین

 

نام رماننام رمان :رمان کمد شماره سیزده

نویسنده به قلم : آر ال استاین

حجم رمانحجم رمان : ۱.۷۴ مگابایت پی دی اف , ۱.۰۸ مگابایت نسخه ی اندروید , ۰.۹۷ مگابایت نسخه ی جاوا , ۳۳۸ کیلو بایت نسخه ی epub

خلاصه رمانخلاصه ی از داستان رمان:

« سلام لوک … بخت یارت!! »
کی بود با من حرف زد ؟ راهرو پر از بچه های هیجان زده درمورد اولین روز مدرسه بود . من نیز هیجان زده بودم . اولین روز من در کلاس هفتم بود . اولین روزم درمدرسه ی راهنمایی شاونی ولی .خودم می دانستم که این یک سال بسیار سخت و طولانی خواهد بود .البته ریسک نکردم . پیراهن شانسم را پوشیدم . یک تی شرت سبز رنگ و رو رفته است که باید یواش یواش دورانداخته شود و جیب آن هم کمی پاره شده است

 

فرمت رمان :فرمت رمان:pdf,apk,java,epub

download :دانلود رمان کمد شماره سیزده از  آر ال استاین با فرمت pdf

download :دانلود رمان کمد شماره سیزده از  آر ال استاین با فرمت apk

download :دانلود رمان کمد شماره سیزده از  آر ال استاین با فرمت java

download :دانلود رمان کمد شماره سیزده از  آر ال استاین با فرمت jad

download :دانلود رمان کمد شماره سیزده از  آر ال استاین با فرمت java (پرنیان)

download :دانلود رمان کمد شماره سیزده از  آر ال استاین با فرمت epub

صفحه ی اول رمان:

« سلام لوک … بخت یارت!! »
کی بود با من حرف زد ؟ راهرو پر از بچه های هیجان زده درمورد اولین روز مدرسه بود . من نیز هیجان زده بودم . اولین روز من در کلاس هفتم بود . اولین روزم درمدرسه ی راهنمایی شاونی ولی .خودم می دانستم که این یک سال بسیار سخت و طولانی خواهد بود .البته ریسک نکردم . پیراهن شانسم را پوشیدم . یک تی شرت سبز رنگ و رو رفته است که باید یواش یواش دورانداخته شود و جیب آن هم کمی پاره شده است . اما مگرمی شود سال جدید را بدون پیراهن شانسم شروع کنم !
و پنجه ی خرگوش شانسم را نیز در شلوار جین گشادم داشتم . رنگ آن سیاه و بسیارنرم و پشمالو است . این درواقع یک جاکلیدی است اما من نمی خواهم با آویزان کردن کلید به آن ، خوش شانسی را از بین ببرم .چرا آنقدر خوش شانسی می آورد ؟ خوب ، این یک پنجه ی خرگوش سیاه رنگ و بسیارنادر است . آن را در نوامبر گذشته در روز تولدم پیدا کردم و پس از پیدا کردنش ، پدر ومادرم کامپیوتر جدیدی را که می خواستم به من دادند . بنابراین برایم شانس آورد …
مگه نه ؟

رمان کمد شماره سیزده

منبع:http://www.forum.98ia.com/

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 210
  • کل نظرات : 8
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 6
  • آی پی امروز : 33
  • آی پی دیروز : 90
  • بازدید امروز : 64
  • باردید دیروز : 163
  • گوگل امروز : 8
  • گوگل دیروز : 26
  • بازدید هفته : 64
  • بازدید ماه : 3,255
  • بازدید سال : 20,655
  • بازدید کلی : 468,663
  • کدهای اختصاصی