loading...
دانلود رمان,رمان عاشقانه
admin بازدید : 358 شنبه 15 آبان 1395 نظرات (2)

دانلود رمان کارولین

نسخه های اندروید (APK) , آیفون و اندروید (EPUB) , جاوا (JAR) و نسخه کامپیوتر (pdf)

نویسنده :  شمیم مشاری کاربر رمان فوریو

تعداد صفحات : 133

ژانر : عاشقانه.اجتماعی

دانلود رمان کارولین

خلاصه رمان :

در تایکی شب،در آن شب سرد مرا در آغوش بگیر!

من هر ثانیه محتاج آن آغوشم!

در یک شب سرد تو مرا با تمام ندانستن ها،داغون بودن ها،تنها گذاشتی!

انتظار بی فایدست!تو مرا ول کردی.

در یک شب سرد خواسته یا نا خواسته سره راهم قرار گرفتی و مرا به آغوشت بی نیاز کردی!

نهالی که بازیچه دست شاین می شود.

کارولینی که با جانانه قدیمی خود همخونه می شود.کارولینی که به عنوان دختر خونده شاین پابه خانه او می گذارد.

نهالی که نهالش است.

کارولین نهالش را دوست دارد.نهالش عاشق و معشوق عشقش می شود.

و اینگونست که مرگ سراغ کارولین می آید...

و      کارولین

   را می سازد!!

 

admin بازدید : 871 دوشنبه 03 آبان 1395 نظرات (0)

جلد دوم رمان زندگی آذر

نویسنده : طاهره نیرومند .اسم مستعاری تاتیا

تعداد صفحات : 230

ژانر : عاشقانه کلکلی.اجتماعی طنز

رمان دانلود عاشقی

خلاصه رمان :

همون طور که تو جلد اول خوندین آذر برای اینکه از شر امین خلاص بشه با نقشه پریسا پیش میره...

ولی میون راه عاشق شاهرخ میشه ، بابای آذر با نامزدی امین و آذر موافقت خودش اعلام میکنه...

تااینکه امین، آذر موقع پیاده شدن از ماشین شاهرخ میبینه ودرطی این ماجراها امین آذر را متهم به ناپاک بودن میکنه وبینشون دعوایی پیش میاد که آذر بیشتر از امین متنفر میشه...

واین دعوای بینشون باعث میشه آذر تشنج کنه و راهی بیمارستان بشه.

 

بعداز این ماجرا دیگه حرفی از نامزدی زده نمیشه....

لینک های دانلود رمان:

.

دانلود رمان مخصوص گوشی های اندرویدی (APK)


دانلود با فرمت epub

.

دانلود رمان مخصوص گوشی های جاوا (JAR)

.

دانلود رمان مخصوص کامپیوتر (PDF)

admin بازدید : 380 یکشنبه 02 آبان 1395 نظرات (0)

نویسنده : کاف _ قاف
جنجال عشق

تعداد صفحات : 496

ژانر : غمگین/عاشقانه

خلاصه رمان :

داستان دوتا خواهره که سال ها از هم دور بودن و از وجود هم خبر نداشتن ...

تا اینکه هر دو نفرشون عاشق یک نفر می شن و اونوقته که ...

لینک های دانلود رمان:

.

دانلود رمان مخصوص گوشی های اندرویدی (APK)


دانلود با فرمت epub

.

دانلود رمان مخصوص گوشی های جاوا (JAR)

.

دانلود رمان مخصوص کامپیوتر (PDF)

admin بازدید : 300 یکشنبه 25 مهر 1395 نظرات (0)

نویسنده : فاطی جوجو

تعداد صفحات : 1033

ژانر :عاشقانه

گریان

خلاصه :

رمان گریانترازگریان سرگذشت انسانهائیه که در برابر هیچ طوفانی کمرخم نمیکنن افرادی که برای عبور از هر آتشی راه حلی پیدا میکنن و مقابل تمام فرازونشیب های زندگی می ایستن..دوشخصیت اصلیه این رمان استوار و مصمم به زندگی ادامه میدن و هیچ زمان اجازه نمیدن گل لبخند روی لبشون جای خودشو با اشک عوض کنه تا اینکه بالاخره به بزرگترین دست انداز زندگیشون میرسن دست اندازی که عبور از اون ورود به یک جاده ی سرشار از سختیهای تجربه نشدنیه سختیهایی که در راس همه ی اونها نوشته شده:عشـــــق.

و اینکه این حس ناشناخته چه تاثیری در زندگیه هریک میذاره رو در رمان خواهیم خوند.

((عشق یک حس مه آلود است که هیچکس پایان آنرا نمیداند))

دانلود(پی دی اف)

 

دانلود(اندروید)

 

دانلود(epub)

 

جاوا

admin بازدید : 408 یکشنبه 25 مهر 1395 نظرات (0)

نویسنده : مهدیه لیموچی

تعداد صفحات : 166

ژانر : #پلیسی #هیجانی -عاشقانه

دانلود رمان خاطره

خلاصه :

#طنین_بهراد دختر 23 ساله ی که سرگرد نیروی انتظامیه.

طنین بخاطر ماموریت یک ساله مجبور به ازدواج با سرگرد #رایان رادمنش می شه.

طنین مادرش رو از دست داده و زندگیش بدون هیچ ارامشیِ !

پدرش هم بخاطر دوری از خاطرات همسرش به مسافرت های خارجی می ره و طنین می مونه تنهای تنها !!

ماموریتی که بهش می خوره یک سال طول می کشه.

توی این ماموریت با پسری به اسم #علی اشنا می شه که می شه گفت دست راستِ رئیس باند موادِ.

علی توی زندگیش درد های زیادی کشیده.

طنین از نگاه علی ترس داره و همیشه ازش دوری می کنه اما...

#پایان_خوش

دانلود(پی دی اف)

 

دانلود(اندروید)

 

دانلود(epub)

 

جاوا

admin بازدید : 333 سه شنبه 20 مهر 1395 نظرات (0)
  • نام رمان : کانی
  • نویسنده : حدیثه نادی
  • تعداد صفحات : 389
  • ژانر : عاشقانه،اربابی

درمورددختری بنام کانیه ،دختری مهربون وخوش قلب ، ک بعنوان خون بس وارد زندگیه اربابی جوان وسنگدل میشه ،اربابی ک از تمام زن هامتنفره .. باماهمرا باشین تاببینیم کانیه قصه ما چطوربا این ارباب سنگدل کنارمیاد؟؟

دانلود رمان کانی

دانلود(پی دی اف)

 

دانلود(اندروید)

 

دانلود(epub)

admin بازدید : 580 دوشنبه 22 شهریور 1395 نظرات (0)

دانلود رمان یک شب طولانی

نویسنده:حسین کاوه

 قسمتی از متن رمان :

تمام پالتویش خیس خیس شده بود و صدای سرفه هایش را فقط خودش می شنید .
روی گوش های تمام مردم زمانه اش ، انگار پنبه فرو برده بودند . کسی دربند تنهایی او اسیر نبود و او تنها میان هلهله ی جمعیتی که نمی شناخت و گویی در ازدحام این همه شلوغی و بوق و کرنای خیابان ها به آرام ترین رویای خیالش دل بسته بود و بی صدا قدم می گرفت و می گذشت .
تپش های قلب آسمان ، از بغض شکسته شده اش ، به ریزش اشک های ابرها رسیده بود .
مدام روی سرش می غرید و می بارید . دویدن های مکرر و پر از تکرار عابران ، برای او هیچ معنایی نداشت .
خیس تر از باران ، به نای دَم اش ، قبل از هر قدمی که بگیرد ، نفس را می شمرد .
خسته بود …
خسته تر از میزبانی زمین و نوازش های پر از زخم بادهایی که به صورتش سیلی می زدند .
بی هویت تر از ناشناخته های عبورش ، به راهی دل بسته بود که رو به خانه متروکه اش کشیده می شد .
در آیینه خیالش ، هیچ تصویری جز چهره حکاکی شده دختری که تسخیرش کرده بود و روحش را به غارت می برد ، نمی دید .
هر چقدر آسمان می بارید ، او اشک هایش را فرو می خفت و گویی زیر چشم هایش ، خشک تر از هر بیابان دنیایی بود که می دید .
سرما و درد را نمی فهمید و به ظاهر احساسی نداشت ، اما او گرم سوختن بود و غرق عشق.
مهم نبود ، چند نفر برای فرار از باران به او تنه بزنند ؛ مهم ، عبور او و رسیدن به اوج تنهایی و نقطه شروع حضورش ، برای هزارمین شب فرتوت در کنار آرام بود .

 

 

دانلود رمان با فرمت pdf

admin بازدید : 451 چهارشنبه 17 شهریور 1395 نظرات (0)

دانلود رمان خواب زمستانی با لینک مستقیم

دانلود رمان خواب زمستانی گلی ترقی با فرمت PDF از رمان فوریو 

نام رمان : خواب زمستانی | نویسنده : گلی ترقی | تعداد صفحات : 74

Download New Novel By Goli Targhi Called Khabe Zemestani

خواب زمستانی

 

بخشی از این رمان :

از یک جا باد می آید، از درز پنجره ها، از زیر در، از یک سوراخ نامریی. زمستان آمده، به این زودی. زمستان ها با هم بودیم؛ من، هاشمی، انوری، عزیزی، احمدی، مهدوی و البته آقای حیدری.
چه زود گذشت. هفتاد و پنج سال، یا هفتاد و هفت یا بیشتر. نمی دانم. حساب روزها و سال ها از دستم در رفته. دو سال کم تر، دو سال بیشتر، چه فرقی می کند؟ پیری از کی شروع شد؟ از کی مرگ حضور خودش را تایید کرد؟
یک روز یک نفر گفت: « پیرمرد مواظب باش نیفتی.» پشت سرم را نگاه کردم و گفتم: « آره، مواظب باش نیفتی.» برگشتم تا هر که بود دستش را بگیرم. ماتم برد. از خودم پرسیدم « با منه؟» باورم نشد و گذشتم.
آقای حیدری می گفت « اووه، کو تا چهل سالگی. حالا حالاها مونده، یه قرآن مونده، شایدم هیچ وقت نیاد، هیچ وقت.»
چه سرمایی. چه سوزی. دنیا دارد یخ می زند. دنیا دارد به همراه من یواش یواش می یمرد. چراغ را روشن می کنم. صندلیم را به بخاری می چسبانم. می نشینم و پتو را به دور خودم می پیچم.
 

 

با تشکر از گلی ترقی عزیز بابت نوشتن این رمان زیبا

 

دانلود نسخه PDF به صورت کامل و با لینک مستقیم

admin بازدید : 401 سه شنبه 16 شهریور 1395 نظرات (0)

دانلود رمان انتظار شبانه با لینک مستقیم

دانلود رمان انتظار شبانه گلی ترقی با فرمت PDF از رمان فوریو 

نام رمان : انتظار شبانه | نویسنده : الهام نعیمی | تعداد صفحات : 54

Download New Novel By Elham Naeimi Called Entezare Shabaneh

انتظار شبانه

 

بخشی از این رمان :

ستاره ها در آسمانی صاف برق می زدند اما چشمانش آنقدر کم سو بود که دیگر هیچ برقی چشمانش را روشن نمی ساخت انگار دنیا او را ترک گفته بود خسته و اندوهگین در انتظار شبانه اش خفته بود.به ماه چشم دوخته بود اما انگار پرده ای سپید ماه را پنهان کرده بود ماه در آسمانی سپید می رقصید و انگار تنها خدا برایش مانده بود.

همه رفته بودند و تنها در گوشه ای خفته بود.و تنها با قبر یک قدم فاصله داشت اما حتی نمی توانست تکان بخورد سایه هایی او را همراهی می کردند و او تنها باید آسمان را نظاره می کرد .انگار عده ای شیون سر می دادند اما او تنها به سکوت خیره شده بود.

 

admin بازدید : 542 شنبه 13 شهریور 1395 نظرات (0)

 

 

چشمان وحشی

 

  • نام رمان : چشمان وحشی
  • نویسنده : راضیه بلوچ اکبری
  • صفحات : 141

#

قسمتی از متن رمان : سلام مامان!چه طوری؟ - -سلام دخترم!برگشتی؟ - همینطور که یقه ی مانتوم را در دست گرفته بودم و خودم را باد میزدم ، گفتم: - -اوه.....اوه! چه قدر هوا دم کرده،مردم از گرما! - مادر با مهربانی نگاهی به چشمانم کرد و گفت : - عزیزم!برو لباستو عوض کن و ابی هم به سرو صورتت بزن،من میرم میز رو اماده میکنم. نفس حبس شده ام را بیرون فرستادم و با بی حوصلگی پله ها روطی کردم،تا به طبقه بالا رسیدم.بعد از تعویض لباس و شستن دست و صورتم به طبقه پایین رفتم. بوی قرمه سبزی مادر فضای اشپزخانه را پر کرده بود. شکمم از گرسنگی به قار و قور افتاد.مادر بشقاب برنج و خورش را جلوی من گذاشت. با عجله بسم الله گفتم و قاشق رابه طرف دهان بردم.انصافا قرمه سبزی مادر ، هم رنگ و هم طعم خوبی داشت.زیر چشمی نگاهی به او کردم و گفتم: -شما نهار خوردید؟

دانلود رمان

دانلود رمان عاشقانه

لینک های دانلود :

تعداد صفحات : 21

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 210
  • کل نظرات : 8
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 6
  • آی پی امروز : 13
  • آی پی دیروز : 83
  • بازدید امروز : 22
  • باردید دیروز : 160
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 18
  • بازدید هفته : 22
  • بازدید ماه : 2,276
  • بازدید سال : 19,676
  • بازدید کلی : 467,684
  • کدهای اختصاصی